جدول جو
جدول جو

معنی چست سواری - جستجوی لغت در جدول جو

چست سواری
(چُ سَ)
چابک سواری. جلد و چالاک بودن در سواری اسب. سوارکاری:
بشکسته دلیران را از چست سواری صف
مرکب شده ناپیدا، در دست عنان مانده.
عطار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسب سواری
تصویر اسب سواری
بر اسب سوار شدن، سوار بر اسب به گردش رفتن، در ورزش اسب دوانی
فرهنگ فارسی عمید
(چُ سَ)
چابک سوار. رجوع به چست سواری شود
لغت نامه دهخدا
(چَ سَ)
سوار دوچرخه شدن
لغت نامه دهخدا
(چَ خِ سَ)
چرخ. چرخی که بر آن سوار شوند. دوچرخه. مرکوب آهنین. دوچرخه ای که آنرا سوار شوند و به نیروی پا چرخهایش را بحرکت درآورند. قسمی چرخ مخصوص سواری که نوع پائی آن به نیروی پا و نوع موتوری آن به نیروی موتور به حرکت آید و وسیلۀ راهنوردی چرخ سوران باشد. رجوع به چرخ و دوچرخه شود
لغت نامه دهخدا